می نویسم برای تو که نیستی ...

می نویسم برای تو که نیستی ...

براي تو مي نويسم كه نيستي

براي تو مي نويسم كه بودي و نيستي

براي تو مي نويسم كه ديگر نخواهي بود  

مي نويسم به برگي ديگر از خاطرات زندگي به رنگ پاييز

براي تمام خاطراتي مي نويسم كه روزي به زندگيِ زندگي بودند و مستيِ فراموشي  

مي نويسم براي تمام آن و لحظه هايي كه انتظارشان ناتمام بود

به تمامي انها و قرار بي قراري ام فكر مي كنم و مي نويسم  

به سكوني كه بي شك در دلم فقط تصوير خاطراتي را بجا خواهدگذاشت فكر مي كتم و مي نويسم.  

به روز آرامي كه تماميت قلبم را در سينه ي محبوس خود خواهم يافت فكر مي كنم و مي نويسم

به روزي كه رنگ خاكستري ه بي تفاوتي معني واقعي تمام بي معنايي هاي معنا دارم خواهد بود فكر مي كتم و مي نويسم.  

مي نويسم تا كلماتم تمام شوند همين كلماتِ فرو خورده با بغض هاي گاه و بيگاه…

مي نويسم براي تو كه نيستي اما گذري از رد بنفش چشم انتظاري ات هنوز باقي ست در اين دل سفيد و صورتي تنها….

00/07/13

#دلنوشته

______

خوانش: نسرین مویدنیا

00/07/29

________

22 - اردیبهشت 1403  

🌻🌸