آفتابگردان من
جای گلایه نیست ...
ما را فریب دادی و جای گلایه نیست ما زودباوریم و تو دلال اعتماد ...
من از تو هر لحظه ترانه می شوم ...
به لحظه هایم لبخند بزن که من بیمار خنده های توام ...
به آسمان نامه نوشتم ...
برای آسمان ابری روز آخر آبان م ... ___________ نویسنده: مژده ناصری
در دل خیابان های پاییز ...
در هوای شور انگیز پاییز می شود مُرد برای تو که ...
یلدا مبارک
یلدا تون با عشق مبارک ...
و رفته ای و کماکان خیال می بافم ...
و رفته ای و کماکان خیال می بافم برای گردن پاییز شال می بافم
می نویسم برای تو که نیستی ...
می نویسم برای تو که نیستی ...
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست ...
چشم می دوزم به چشمت،می شود آیا کمی دست هایم را بگیری بین دستانی که نیست؟